اصطلاح مهارتهای زندگی (Life Skills) برای اکثر ما آشناست. تعریف مهارتهای زندگی هم دشوار به نظر نمیرسد: مهارتهایی که به ما برای زندگی بهتر کمک میکنند.
با این حال همانطور که میتوانید حدس بزنید، اجماع و اتفاقنظر قطعی در مورد فهرست مهارتهای زندگی و اینکه چه چیزهایی را باید به عنوان مهارت زندگی ضروری دانست و یادگیری آن را توصیه کرد وجود ندارد.
امروزه علیرغم ایجاد تغییرات عمیق فرهنگی و تغییر در شیوه های زندگی, بسیاری از افراد در رویارویی با مسایل زندگی فاقد تواناییهای لازم و اساسی هستند و همین امر آنان را در مواجهه با مسایل و مشكلات زندگی روزمره و مقتضیات آن آسیب پذیر نموده است
امروزه علیرغم ایجاد تغییرات عمیق فرهنگی و تغییر در شیوه های زندگی، بسیاری از افراد در رویارویی با مسایل زندگی فاقد تواناییهای لازم و اساسی هستند و همین امر آنان را در مواجهه با مسایل و مشكلات زندگی روزمره و مقتضیات آن آسیب پذیر نموده است.انسانها برای مقابله سازگارانه با استرس ها _ موقعیت های مختلف و كشمكش های زندگی به كاركردهایی نیاز دارند كه آنان را در كسب این توانایی تجهیز نماید. این كاركردها بسیار زیربنایی هستند و در فرآیند تحول، شكل می گیرند. كاركردهایی نظیر شناختها، عواطف و رفتارها كه در قالب ساختارهایی مانند عزت نفس، خودكارآمدی،توانایی حل مسئله، مقابله، درك از خود، مهارتهای اجتماعی و سبكهای اسناد تجلی می یابند.نیازهای زندگی امروز، تغییرات سریع اجتماعی فرهنگی، تغییر ساختار خانواده، شبكه گسترده و پیچیده ارتباطات انسانی، تنوع، گستردگی و هجوم منابع اطلاعاتی، انسانها را با استرس ها و فشارهایی روبه رو نموده است كه مقابله با آنها نیازمند توانمندیهای روانی _ اجتماعی می باشد. افراد فاقد این مهارتها و توانایی های عاطفی _ روانی و اجتماعی در مواجهه با مسائل و مشكلات آسیب پذیر خواهند بود.
آموزش مهارت های زندگی به علامهای های کوچک از اولویت های مجتمع فرهنگی، آموزشی علامهطباطبایی در مقطع ابتدایی است. در این کلاسها و کارگاهها دانش آموزان مهارت هایی را می آموزند تا شخصیتی مستقل داشته باشند.
مهارت هاي زندگي چيست؟
توانايي انجام رفتارهاي سازگارانه و مثبت به گونهاي که فرد بتواند به گونه بهتر و موثرتري با مشکلات و دشواري هاي زندگي روزمره خود کنار بيايد و مسئوليت هاي اجتماعي و شخصي زندگي را بهتر بپذيرد و توانمندي هايش را بروز دهد و از آسيبهاي ناشي از ناتواني درحل مشکلات در امان بماند.
در واقع تواناييهايي که باعث ارتقاي بهداشت رواني افراد جامعه، غناي روابط انساني، افزايش سلامت و رفتارهاي سالم در سطح جامعه ميشود.
اين مهارتها به افرادکمک ميکنند هم خودشان و هم جامعه را از آسيبهاي رواني اجتماعي حفظ کرده وسطح بهداشت رواني خويش و جامعه را ارتقاء بخشند. پس در واقع مهارتهاي زندگي هم به صورت يک راهکار ارتقاي سلامت رواني و هم به صورت ابزاري در پيشگيري از آسيبهاي رواني اجتماعي مبتلا به جامعه نظير، آزار کودکان، خشونتهاي خانگي و اجتماعي، خودکشي، اعتياد، ايدز و موارد مشابه قابل استفاده است.
رئیس جمهوری همزمان با آغاز سال تحصیلی ۹۸-۹۷ در پرسش مهر امسال از دانشآموزان خواست که بگویند تاکنون چه مهارتهایی آموختند و بگویند که فکرمیکنند آموختن چه مهارتهایی برای زندگیشان مهمتر است.
به گزارش ایسنا، حجتالاسلام و المسلمین رئیسجمهوری در آیین بازگشایی مدارس و آغاز سال تحصیلی جدید که در دبیرستان دخترانه نمونه دولتی عترت منطقه ۹ تهران برگزار شد. پرسش مهر سال تحصیلی ۹۸-۹۷ را به موضوع مهارت آموزی اختصاص داد و از دانش آموزان سوال کرد: «پارسال چه مهارتهایی آموختید و برای امسال در این زمینه چه انتظاراتی دارید؟»
رئیسجمهوری در تکمیل پرسش خود از دانشآموزان سراسر کشور سوال کرد: تاکنون چه کسی و کدام معلم به شما در کسب مهارت بیشتر کمک کرده و فکر میکنید چه مهارتهایی برای زندگیتان مهم تر است؟
به گزارش ایسنا، هر ساله رئیس جمهوری با هدف پرورش روحیه پرسشگری و توانایی نقد و تحلیل پدیدهها، ایجاد تعامل بیشتر میان معلمان و دانشآموزان، ایجاد نشاط، شادابی و تحرک بیشتر در مدارس، ترویج و تقویت امر تحقیق و پژوهش در آموزش و پرورش، گسترش و تقویت فعالیتهای گروهی و کشف، رشد و پرورش استعدادهای بالقوه در مراسم گشایش مدارس و آغاز سال تحصیلی جدید خطاب به دانشاموزان کشور، پرسشی با عنوان «پرسش مهر» مطرح میکند.
قتصادنیوز: رئیس جمهور گفت: متاسفانه دیروز عواملی که هم پول و هم سلاح و ت و تبلیغاتشان از همسایگانمان در جنوب خلیج فارس آغاز میشود مردم، نوجوانان و کودکان ما در اهواز را به خاک و خون کشیدند.
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از ایسنا، رئیس جمهوری صبح یکشنبه در آئین بازگشایی مدارس و آغاز سال تحصیلی جدید که در دبیرستان دخترانه نمونه دولتی عترت منطقه 9 تهران برگزار شد، اظهارکرد: اول مهر روز آغاز تلاش برای یادگیری و اندوختن سرمایههای علمی و معنوی است.
1.اهمیت و ضرورت مهارت خودآگاهی
2.شکل گیری مهارت خودآگاهی
3. مؤلفه های مهارت خودآگاهی
3.1.
آگاهی از ویژگی های جسمانی و بدنی
3.2.آگاهی از نقاط قوت خود
3.3.آگاهی از نقاط ضعف خود
3.4.آگاهی از افکار خود
3.5.آگاهی از باورها و ارزش های خود
3.6.آگاهی از اهداف خود
4.عوامل مؤثر در دستیابی به خودآگاهی
5.موانع رسیدن به خودآگاهی
« محمّدرضا دانش آموز 14 سالهای است که بنا به گفتهی والدین اخیراً رفتارش تغییر کرده است. تا قبل از این، در بارهی آن چه که در ذهنش بود ویا در طی روز برایش اتّفاق میافتاد با پدر یا مادر صحبت میکرد و به حرفهایشان گوش میداد. امّا حالا هیچ چیز دربارهی خودش به آنها نمیگوید و وقتی که والدین با او صحبت میکنند، اهمّیّتی نمیدهد، روی خود را بر میگرداند و یا پرخاشگری میکند. در اغلب مواقع ساکت است و یا با برادرش کتک کاری و جر و بحث میکند. »
وقتی با محمّدرضا در بارهی این مشکل صحبت میکنیم، میگوید: « مادرم نمیخواهد با من صحبت کند بلکه میخواهد برایم سخنرانی کند. میترسم دربارهی خودم چیزی به آنها بگویم چون دنبال سوژهای میگردند تا از من انتقاد کنند. »
همهی ما در زندگی روزمرّه با افراد مختلف و در موقعیّتهای گوناگون ارتباط برقرار میکنیم امّا تنها عدّهای از ما میتوانند رابطهای صمیمی، مثبت و معنا دار با دیگران داشته باشند. ارتباط، نوعی عمل متقابل است که در آن پیامهای کلامی و غیر کلامی ردّ و بدل میشود.
تدریس حرفه ای دلسوزانه است و معلمان می توانند تأثیر بزرگی بر چگونگی یادگیری و احساس کودکان داشته باشند. یک معلم هم می تواند باعث رنج یک کودک شود و هم می تواند باعث لذت یک کودک شود. یک معلم می تواند به کودک کمک کند تا عاشق مدرسه شود؛ معلمی دیگر می تواند کاری بکند که کودک از مدرسه نفرت داشته باشد. همه ی این ها بستگی به رابطه ی ما با کودکان دارد. یکی از عواملی که بر روش ما در کار کردن با کودکان تأثیر دارد توانایی ما در درک آن ها است، درک کردن این که چه احساسی دارند، طرز فکر آن ها و این که چه پیغامی را سعی دارند با ایما و اشاره، با حالت صدای خود، یا حالت های متفاوت صورت با ما منتقل کنند. تمامی معلمان نمی توانند احساسات کودکان را بخوانند و درک کنند، اما آن هایی که قادر به انجام این کار هستند معلمان خوشبختی هستند. آنها معلمان همدلی هستند. یک معلم همدل بودن می تواند هم برای معلمان و هم برای کودکان بسیار سودمند باشد. برای معلم، این همدلی می تواند تفاوت زیادی ایجاد کند وقتی که او با کودکان همنوا است، وقتی که بین آن ها رابطه ی خوبی وجود داشته باشد، احترام و احساسات مثبت دو طرفه به وجود می آید. کودکان معمولاً به معلمینی که آن ها را دوست دارند گوش می کنند و بعضی از آن ها ممکن است حتی تلاش زیادی برای راضی کردن معلم بکنند. علاوه بر این یادگیری رخ می دهد چون مغز آن ها می تواند اطلاعات زیادی را بدون این که راهش بسته شود و اسیر مباحث هیجانی بشود، جذب و پردازش کند. گلمن (1995) معتقد است که کسب مهارت در همدلی راه را برای موثر بودن در کلاس درس هموار می کند و آشکار است که باعث نتیجه ی بهتر یادگیری می شود. این باعث می شود که معلم احساس بهتری نسبت به خودش پیدا کند و شاید احساس رضایت شغلی بهتری هم کسب کند. بالاتر از همه، همه ی ما می خواهیم که نتیجه ی کار و تلاش سخت خودمان را حس کنیم.
دانشآموزان شما به چه چیزی نیاز دارند؟
جواب لارِن اُوِن (Lauren Owen)، معلم علوم اجتماعی در دبیرستانی در ایالت ماساچوست به این سؤال یک کلمه است: همدلی
لارِن که از رشته آموزش دانشگاه هاروارد فارغالتحصیل شده و بر آموزش بینالملل تمرکز دارد میگوید وقتی با نیازها و مسائل دانشآموزانش درگیر شده، فهمیده نمره و آزمون که برای مدرسه خیلی اهمیت دارد، دغدغه اصلی کلاس او نیست. محور اصلی همه فعالیتها در کلاس «همدلی» بود. آرام آرام همدلی در بحثها و گفتوگوهای ما پررنگتر شد، وقتی درباره شخصیتهای کلیدی تاریخ یا رویدادهای تاریخی حرف میزدیم، از دیدگاههای مختلف به آنها نگاه میکردیم. به مرور زمان اطمینانم از اینکه همدلی هسته مرکزی همه محیطهای آموزشیست بیشتر شد.
ارتباط موثر؛ مهارتی است که موجب میشود ضمن تقویت روحیه ی مشارکت، اعتماد واقع بینانه و همکاری با دیگران بتوانیم مرزهای روابط بین خود و کسانی که دوستشان داریم را تشخیص داده و در جهت ایجاد روابط صمیمانه و دوستانه قدم برداریم و هر چه زودتر به دوستی های نامناسب و ناسالم خود خاتمه دهیم. پیش از آن که مورد آسیب جدی قرار گیریم.
این توانایی به ایجاد روابط بین فردی مثبت و موثر فرد با انسان های دیگر کمک میکند . یکی از این موارد، توانایی ایجاد و ابقای روابط دوستانه است که در سلامت روانی و اجتماع ، روابط گرم خانوادگی به عنوان یک منبع مهمحمایت اجتماعی، و قطع روابط اجتماعی ناسالم نقش بسیار مهمی دارد.
سال اول دبیرستان جایی بود که، داشتن چند معلم در مدرسه را باید تجربه می کردم.
با وجود اینکه من بچه روستا بودم ولی چهار نفر از دبیرای ما هم روستایی بودند که یکی از آنها هم برایم آشنا بود.
به محض اینکه شروع دبیرستان اعلام شد، هر دبیری که درس مربوطه را تدریس می کرد به کلاس می آمد.
زنگ اول هر درسی هم معمولاً دبیر وقت را بیشتر برای معرفی خود می گذاشت و ما هم خود را برای بقیه معرفی میکردیم.
در جوامع امروزی دست یافتن به مدیریت های رفتاری ، گفتاری و حتی مدیریت شیوۀ مطلوب زندگی مستلزم شناخت دقیق هوش هیجانی افراد و آموزش درست برای تعالی این مهم می باشد .
در گذشته ای نه چندان دور ، معمولاً سیستم های آموزشی و علمی ، فنی و کاربردی و اجرایی و نمایشی به دنبال شناسایی افرادی بودند که از ضریب هوشی ( IQ ) بالایی برخوردار بودند اما مدتی نه چندان طولانی ست که در حیطۀ مهارت های انسانی تنها استعداد ذاتی جوابگوی تحولات و هیجانات اجتماعی نیست ، زیرا جوامع امروزی بسیار متفاوت بوده و مسیر تحولات اجتماعی و یافتن جایگاه اجتماعی مطمئن و مناسب بسیار بسیار پیچیده شده است ، بنابراین برای دست یابی به این امر مهم نیاز به شناخت دقیق هوش هیجانی ( EQ ) دانش آموزان و اهمیت مدیریت آن در مدارس است .
هوش چیست؟
کلمه هوش تحت عنوان «عقل و خرد» از دیرباز در مباحث فلسفی و ادبیات گوناگون به کار رفته است، اما مطالعه آن به شکل علمی از اوایل قرن بیستم آغاز شد(حمیدیزاده، ۱۳۸۸). هوش در لغت به فهم، شعور، درک، آگاهی، بیداری، بجا بودن حواس، زیرکی و زرنگی، و عقل و خرد معنا شده است اما مفهوم اصطلاحی هوش از دیدگاه روانشناسی «جوهر دانایی و یا توانایی یادگیری» است.
فشار عصبی در واقع یك جزء اساسی زندگی است . بدن انسان با زنگ خطر فشار عصبی تجهیز شده است تا در بسیاری از شرایط بتواند واكنش موثری نشان دهد. بدون فشار عصبی ،فعالیت های سازنده ما كم می شوند.هیجان های طبیعی و احساسات دلپذیر با تنش و فشار عصبی توأم هستند و این احساسات، نشاط انگیز هستند .
بدن ما هنگامی كه ناراحت هستیم و هنگامی كه به هیجان آمده ایم با فشار عصبی مواجه است . ما دسته اول را ،فشار عصبی منفی و دسته دوم را، فشار عصبی مثبت می نامیم . هدف از این مقاله ارائه برنامه كنترل فشارعصبی این است كه شما رادركنترل و كاهش فشارهای عصبی منفی خود یاری داده تابتوانید ازفشارهای عصبی مثبت خود بهره مند گردید.
1)تشخیص مشکل و تعیین موقعیت مستلزم تصمیم گیری
2)ارزیابی موقعیت و مدنظر قرار دادن اهداف
3)جستجوی گزینه ها
4)انتخاب بهترین گزینه برای عمل
5)عملی نمودن تصمیمات اتخاذ شده
6)ارزیابی نتایج
توصیه های معمول در فرایند تصمیم گیری
مدل های تصمیم گیری
1.تصمیمات اصلی و فرعی
2.تصمیمات زنجیره ای
3.تصمیمات درختی (شجره ای)
خلاصه فرایند تصمیم گیری در عمل
1)مشخص کنید که با چه مشکل یا موقعیتی برای تصمیم گیری روبرو هستید؛
2)اهدافی که می خواهید به انها برسید را تعیین کنید؛
3)معیارهای محقق شدن این اهداف را مشخص کنید، به عبارت دیگر تعیین کنید چه زمانی و بر چه اساسی رضایت شما از محقق شدن اهدافتان تأمین خواهد شد؟
4)بررسی کنید که به چه منابعی برای دستیابی به اهداف تان نیاز دارید؛
5)گزینه های موجود برای رسیدن به اهداف تان را لیست کنید؛
6)با توجه به پیامدهای مثبت و منفی احتمالی هر گزینه، بهترین گزینه برای عمل را انتخاب کنید؛
7)برای به عمل در اوردن گزینه انتخابی تان طرح ریزی کرده و اعمال تان را سازماندهی کنید؛
8)بررسی کنید که آیا با توجه به منابع حمایت کننده و همچنین موانع موجود برای عملی ساختن تصمیم تان، نیاز به تجدید نظر در انتخاب تان دارید یا خیر؛
9)طرح خود را اجرا نمایید؛
10)بررسی کنید که ایا معیارهای شما برای رسیدن به اهداف تان محقق شده است و یا اینکه آیا مشکل برطرف شده و رضایت شما تأمین گردیده، یا نیاز به تصمیم گیری مجدد دارید.
مهارت حل مسئله، بنیاد تمام زمینههای دانش مانند ریاضیات، علوم و هنر است. چه کودک خردسالی که میخواهد بیابد لکه خیس فرش از چه چیزی ساخته شده و چه دانشمندی که میخواهد درمانی برای سرطان کشف کند، هر دو یک فرایند یکسان تفکر و حل مسئله را به کار میگیرند. از طریق یادگیری حل مسئله است که کودکان مهارتهای فکریشان را میسازند. همچنین آموزش مهارت حل مسئله به کودکان باعث افزایش توانمندیهای عاطفی، اجتماعی، بدنی، زیباشناسی و اخلاقی آنها میشود.
«خلّاقیت » جنبه های متعدد ی دارد که هر کدام از آنها باید در جای خود بررسی شوند. یک جنبه بسیار مهم خلاقیت ، وجود شرایط لازم برای بروز این استعداد همگانی است. بنابراین آموزش و پرورش برای رشد خلاقیت و نواندیشی در دانش آموزان ، باید به درک درست و روشنی از شرایط موجود برسد و در گام بعدی برمبنای فلسفه تعلیم و تربیت و هدفهای اصولی و معیارهای علمی معتبر بکوشد، تصویر روشنی از شرایط مطلوب خلاقیت رسم کند. در این صورت می تواند با کمترین وقت، انرژی و سرمایه، مسیر پرورش و شکوفایی خلاقیت ها و نواندیشی های دانش آموزان را هموار سازد.
در مقاله گذشته گفتم که سیستمی که در حال حاضر در مدراسمون داریم، نقطه مقابل خلاقیت هست.
اما از اون جایی که در ناامیدی بسی امید است … قصد دارم درباره نیمه پر لیوان صحبت کنم
پس در این مقاله برخی از روش های توسعه خلاقیت در مدرسه را توضیح دادم.
بدنبال خیال پردازی و سعی در هدایت آن و بالقوه کردن خلاقیت، شرایط در مدارس نیز باید فراهم باشد. چراکه اگر شرایط حاکم بر مدرسه خشک و غیرقابل انعطاف باشد رشد خلاقیت و تفکر خلاق در آن غیر ممکن خواهد بود. گاهی برخورد جدی و قانونمند مدیر و معلمان و کادر مدرسه باعث می شود دانش آموزان فکر کنند که خارج از این چارت نمی توانند فعالیتی داشته باشند یا حتی نمی توانند، تفکری جدید بپرورانند.
رهروان ولایت ـ نهاد خانواده یک نهاد اجتماعی است هرچند کوچک، ولی همواره این نهاد ریشه و بنیان اجتماعات بزرگتر است، به گونهای که هر گونه رفتار و واکنش منفی یا مثبت در خانواده منجر به سوق دادن آن در جامعه میشود.
لذا اولین جا و نهادی که وظیفه پرورش و تربیت انسانها را دارد، خانواده است.
آموزههای دینی نیز همواره به این نهاد اهتمام داشته، بطوریکه خانواده از منظر اسلام، نهادى مقدس، حركت آفرين، بستر تربيت و رشد، جايگاه پيشرفت مادى، معنوى و نمایانگر شكوفايى و بالندگى افراد است.
آموزش مهارت های زندگی، بحثی است که نه تنها در بین متولیان آموزش و پرورش بلکه در بین دست اندرکاران امور اجتماعی، فرهنگی و بهداشت روانی جامعه نیز جایگاه یافته است و هرازگاهی اخبار یا تحلیل هایی در خصوص آن ارائه می گردد. (۱) طرح آموزش مهارت های زندگی، نخستین بار در سال ۱۳۸۳ با تلاش برخی دست اندرکاران وزارت آموزش و پرورش و همکاری برخی دستگاه های دیگر به اشکالی در مناطق مختلف کشور اجرا شد، ولی بعدها به دلایلی از جمله فقدان تطبیق این نوع آموزش ها و روش ها (که گفته می شد عمدتاً از روش زندگی غربی اقتباس شده است) با فرهنگ عمومی جامعه ایرانی مورد نقد قرار گرفت. تردیدی نیست که روش های عرضه شده در هر کشور نباید صرفاً مبتنی بر الگوهای وارداتی و بدون توجه به نیازهای اجتماعی داخلی عرضه گردد. با این حال تجربه نشان داده است (به ویژه در حوزه آموزش و پرورش) اعمال سلیقه ها، برداشت های شخصی و گرایش های فرهنگی و حتی اقتصادی افراد و در پیش گرفتن رفتارهای غیرکارشناسی که برخی شاخص های مؤثر را نادیده می انگارند، پیامدهای نگران کننده ای به همراه داشته است. تجربه مخالفت ها و یا موافقت ها با طرح های پیشین آموزش و پرورش (مانند آموزش جهانی جمعیت)، یا طرح سومین مطالعه بین المللی ریاضیات و علوم و همچنین طرح موسوم به ABC در آموزش و پرورش نشان داد که تا چه حد تمایلات، نگرش ها و برداشت های شخصی از مسائل آموزش مدرن، در نتایج پروژه ها مؤثر بوده است.
امروزه بهرغم ایجاد تغییرات عمیق فرهنگی و تغییر در شیوههای زندگی، بسیاری از افراد در رویارویی با مسائل زندگی، فاقد تواناییهای لازم و اساسی هستند و همین امر آنان را در مواجهه بامسائل و مشکلات زندگی روزمره و مقتضیات آن آسیبپذیر کرده است.
بشر امروز هدف اصلی زندگی را که تعالی و شکوفایی انسان است زیر پا گذاشته و این به دلیل نداشتن شیوههای صحیح زندگی است.
آموزش و پرورش با قرار گرفتن در عرصه تحولات پرشتاب جهان امروز، دستخوش تغییرات وسیعی شده است. لازمه ماندگاری در این عصر توجه به کیفیت نظام آموزشی است نظامی که در مسیر سفری به مقصد رشد، بالندگی، ارتقاء دانش و مهارت علمی سرمایههای این مرز و بوم قرار گرفته است و هرچه در این سفر به جلو میرود، تصمیمگیریها سریعتر، تعداد دانشآموزان زیادتر و دگرگونیها در یافتههای علمی و نیازهای علمی فراوانتر میشود. ما با انفجار دانش رو به رو هستیم و باید همسفران خود را نوآور، خلاق و دارای استقلال فکری بار آوریم و آنها را در محیطی قرار دهیم که آنها را خلاق بار آورد. این سرمایهها هستند که منجر به نوآوری، رشد و توسعه جامعه خواهند شد. بدینمنظور پنجره دانش را باید باز کرد و به تربیت نسلی خلاق پرداخت.
خلاقیت عبارت است از به کارگیری تواناییهای ذهنی به منظور دستیابی به یک اندیشه نو و تفکر جدید در هر زمینهای، که این امر خود پایه و اساس رسیدن به نوآوری در آن زمینه میباشد. همه افراد تمایل دارند نسبت به محیط زندگی خود شناخت داشته باشند تا بر اساس آن برای زندگی خود تصمیمی گرفته و تلاش نمایند. این خواسته منجر به ایجاد حس کنجکاوی و بوجود آمدن افرادی جستجوگر نسبت به پیرامون خود میشود که این امر در برگیرنده همان نیاز به خلاقیت و خلاق بودن در برخورد با موقعیتهای زندگی است.
درباره این سایت